من اعتراف می‌کنم


من اعتراف می‌کنم به قتل، حمل اسلحه
به ارتباط اجنبی، به سازش و مسامحه
من اعتراف می‌کنم به ننگ سرسپردگی
به اغتشاش و مفسده، به شرب خمر و هرزگی
من اعتراف می‌کنم به انقلاب مخملی
به کودتای موسوی علیه بیت رهبری
من اعتراف می‌کنم که خاتمی منافق است
و شیخ هم طبیعتا خرابکار و فاسق است
و اعتراف می‌کنم به صاف بودن زمین
به روز بودن شب و یسار بودن یمین
من اعتراف می‌کنم که جان‌نثار .......
که قتل این همه جوان نبوده کار ........
من اعتراف می‌کنم که شب سفید بود و من
اگر سیاه دیدمش خطای دید بود و من
من اعتراف می‌کنم که اشتباه کرده‌ام
و عمر خویش بی‌جهت چنین تباه کرده‌ام
من اعتراف می‌کنم تعفن لباس من
زکار خویش بوده من خودم خراب کرده‌ام
فقط مرا تمیز کن، مجال یک وضو بده
من اعتراف می‌کنم هوای ‌آب کرده‌ام
من اعتراف می‌کنم نه بطری و نه کابل بود
نه سقف بود و پنکه و نه پیچش طناب بود
من اعتراف می‌کنم که قرص‌ها توهم است
و فرد خائنی چو من نه لایق ترحم است
من اعتراف می‌کنم فقط کمی امان بده
به دوستان گشنه‌ام فقط یه لقمه نان بده
من اعتراف می‌کنم تو رو خدا فقط بزن
چکار کرده مادرم ؟ چکار کرده پیرزن ؟
من اعتراف می‌کنم فقط نگو به دخترم
در این یکی دوماه من چه آمدست بر سرم
شاعر ناشناس

3 نظرات:

niki گفت...
۶/۲۳/۱۳۸۸

سلام خیلی خوب نوشتی موفق باشی

لاغر گفت...
۹/۰۴/۱۳۸۸

ايول خيلي عالي بود

001 گفت...
۱۰/۲۷/۱۳۸۸

سلام
شعر عالی بود
با اجازه گذاشتمش تو کلوب دات کام
کیلیک کن

Back to Home Back to Top دختري از ديار سبز اميد. Theme ligneous by pure-essence.net. Bloggerized by Chica Blogger.